رسانه نو ، بهترین حوزه برای مقایسه هوش هیجانی و هوش شناختی محیط سازمانی است
زیرا فرد در محیط سازمان علاوه بر توانمندیهای علمی از توانمندیهای هیجانی خود نیز استفاده مینماید.
امروز در قلمرو منابع انسانی بهشدت، مفهوم هوش هیجانی و هوش شناختی به کار گرفتهشده تا بر مهارتهای هیجانی در کنار قابلیتهای تخصص تأکید شود.
درگذشته به کارکنان گفته میشد، هیجانات، عواطف و احساسات خود را در بیرون سازمان رها کرده و در محیط کار حاضر شوند.
کارکنان نیز از این رویه تبعیت مینمودند
ولی در باطن و بنابر ویژگی-های ذاتی خود همواره در محیط سازمان بهواسطه تعامل با انسانهای دیگر با مقوله های هیجانی درگیر بوده و هستند
(جانسون و ایندویک، ۱۹۹۹) .
هیجانات بر هر آنچه انجام میدهیم، تأثیر داشته
بهویژه در محیط سازمانی هیجانات و عواطف منجر به رفاقت و صمیمیت بین افراد شده
و بر سطح بهره وری سازمانی تأثیرگذار خواهد بود.
هوش هیجانی به روابط بین فردی شکل داده و عملکرد سازمانی نیز تحت تأثیر روابط بین افرادی خواهد بود.
رسانه نو ، هنوز بسیاری از مدیران هستند که تمایل به کنار گذاری هیجانات را داشته و دوست دارند فقط با منطق کار میکنند.
تحقیقات نشان داده چنان چه عواطف بهطور مفید و مؤثر به کار گرفته شوند، موجب افزایش اعتماد متقابل، وفاداری و تعهد کارکنان شده، بهرهوری سازمانی را افزایش خواهد داد.
از طرف دیگر نوآوری و همکاریهای کارکنان نیز بهبودیافته و عملکرد سازمانی بهبود خواهد یافت (نوری، ۱۳۸۶) .
گلمن در کتاب” کار کردن باهوش هیجانی” بر نیاز به هوش هیجانی و هوش شناختی در محیط کار یعنی محیطی که اغلب بر عقل توجه میشود تا قلب تمرکز نموده
و معتقد است نهتنها مدیران و روسای شرکتها نیازمند هوش هیجانی هستند
بلکه هر کس که در محیط سازمان کار میکند، نیازمند هوش هیجانی و هوش هشناختی است.
هر چه در سازمان ها به سمت سطوح بالاتر میرویم،
اهمیت هوش هیجانی در مقایسه باهوش عقلی افزایش می یابد.
در این زمینه گلمن و همکاران معتقدند، هوش هیجانی در تمامی رده های سازمانی کاربرد دارد
اما در ردههای مدیریتی ارشد، اهمیت آن حیاتی تر است
(بابائی و مؤمنی، ۱۳۸۴: ۳۷) .
هوش هیجانی در محیط کار
هوش هیجانی بهعنوان عاملی واسطه ای و سازمان دهنده میتواند، موجب بهبود عملکرد گروهی شود
زیرا برای گروه این امکان را فراهم می آورد که بهطور سریع به شکل هماهنگ و مؤثر درآید.
به نظر میرسد گروههایی که ازنظر هوش هیجانی در حد پایین قرار دارند، جهت کار کردن مؤثر در قالب یک گروه هماهنگ بهوقت بیشتری نیاز داشته باشند
(جردن، اشنازی، هارتل و هوپر، ۱۹۹۹: ۱۲۴) .
جردن، اشنازی، هارتل و هوپر ابعاد هوش هیجانی در محیط های فرعی آن تبیین
و ارتباط آنها باهوش هیجانی مرتبط با خود و دیگران که تشکیلدهنده هوش هیجانی محیط کار است بهصورت نمودار آورده شده است
(جردن و همکاران، ۲۰۰۲) .
گرداوری: احسان شهسواری شیرازی ، نعیمه صیافان (کارشناسان ارشد علوم شناختی)
:: بازدید از این مطلب : 153
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0